گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد هفتم
تاثیر عوامل معنوي (ایمان و تقوا)



قرآن کریم در آیات نود و هفتم تا نود و نهم سورهي اعراف در مورد مجازات شبانگاهی و ناگهانی الهی و نیز ترفندهاي الهی
99 . أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَي أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنَا بَیَاتاً وَهُمْ نَائِمُونَ* أَوْ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَي أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنَا ضُحیً - هشدار میدهد و میفرماید: 97
وَهُمْ یَلْعَبُونَ* أَفَأَمِنُوا مَکْرَ اللّهِ فَلَا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ و آیا اهل این آباديها ایمن شدهاند، از این که سختی (مجازات)
ما شبانگاه به آنان در رسد، در حالی که آنان خواب باشند؟!* و آیا اهل این آباديها ایمن شدهاند، از این که سختی (مجازات) ما،
نیمروز به آنان در رسد، در حالی که آنان بازي میکنند؟!* و آیا (آنان) از ترفند خدا ایمن شدهاند و [حال آن که جز گروه
زیانکاران از ترفند خدا ایمن نمیباشند؟! نکتهها و اشارهها: 1. سرنوشت و زندگی انسان در دست قدرت خداست و او با یک
فرمان میتواند، طومار زندگانی بشر را درهم بپیچد و احتیاج به مقدمهچینی قبلی ندارد. او میتواند در یک لحظه از شب یا نیم
روز، انواع بلاها را بر سر انسان بیخبر فرو ریزد. 2. انسان با این که بسیاري از نیروهاي طبیعی را رام خویش کرده، اما هنوز در برابر
حوادث طبیعی، مثل زلزله و صاعقه، بیدفاع و ناتوان است. عذابهاي الهی مخصوص ملتهاي پیشین نبود و قانون الهی شامل
و در این «1» همهي ملتها میشود. 3. قرآن کریم زندگی دنیایی را نوعی سرگرمی و بازي میداند
ص: 179 آیه نیز از زندگی روزمره با عنوان بازي یاد کرده است؛ آري گاهی بزرگ سالان هم چون کودکان هستند که فقط
الهی در آیهي فوق آن است که خدا «1» وسایل بازي و قدرتنمایی آنان بزرگتر و خطرناكتر شده است. 4. مقصود از مکر
مجرمان را با نقشههایی، از زندگانی مرفه و هدفهاي خوش گذرانانه بازمیدارد. این در حقیقت اشاره به همان کیفرها و بلاهاي
صفحه 52 از 118
ناگهانی است که پس از اجراي نقشههاي تدریجی فرود میآید. 5. مقصود از ایمن نبودن از ترفند الهی، همان ترس از مسئولیتها
و کوتاهی نکردن در آنها و با بیم و امید زندگی کردن است؛ و همین موازنهي درونی مؤمنان سرچشمهي حرکتهاي مثبت در
آنان میشود. آنان که کیفرهاي الهی را فراموش میکنند و بدون بیم دست به هرکاري میزنند، در نهایت گرفتار عذاب الهی
میشوند و زیانکار میگردند. 6. آیهي اخیر شامل همهي انسانها میشود؛ یعنی همهي مردم، حتی پیامبران و پیشوایان و صالحان
نیز اگر خود را از مجازات و ترفند الهی در امان بدانند، خسارت میبینند؛ انسانهاي معصوم نیز، مراقب اعمال خویش هستند تا
نلغزند؛ چون عصمت ارادي و اختیاري است و معصوم بودن به معناي محال بودن خلافکاري نیست و حتی پیامبر اسلام صلی الله
تفسیر قرآن مهر جلد «2» . علیه و آله میفرماید: من میترسم اگر نافرمانی پروردگارم را بنمایم، گرفتار عذاب روزي بزرگ شوم
هفتم، ص: 180 از امام صادق علیه السلام نیز حکایت شده که در نماز میفرمود: پروردگارا! مرا از ترفند خود ایمن مَساز. سپس
و نیز در نهجالبلاغه از امام علی علیه السلام حکایت شده: حتی بر نیکان این امت از «1» . قسمتی از آیهي فوق را تلاوت میکرد
آموزهها و پیامها: 1. عذاب الهی زمان معینی ندارد و شب و روز «2» . کیفر الهی ایمن مباش. سپس به آیهي فوق استشهاد میکردند
نمیشناسد (پس مراقب اعمال خود باشید). 2. انسانهاي بیتفاوت، که از نقشهها و عذاب الهی بیمی ندارند، گرفتار خسران
میشوند. 3. همیشه از قهر و ترفند الهی بیمناك باشید، تا به کارهاي خلاف نزدیک نشوید و زیانکار نگردید. 4. خواب و بازيِ
زندگی، شما را از عذاب الهی غافل نسازد. *** قرآن کریم در آیهي صدم سورهي اعراف به عبرت آموزي از زندگی پیشینیان و
نقش گناهان در نزول عذاب اشاره میکند و میفرماید: 100 . أَوَ لَمْ یَهْدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِهَا أَنْ لَوْ نَشَاءُ أَصَ بْنَاهُمْ
بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَایَسْمَعُونَ و آیا (حوادث پیشینیان) براي کسانی که زمین را پس از اهلش به ارث میبرند، رهنمون
نشد، به این که اگر (بر فرض) بخواهیم، آنان را به ص: 181 (سزاي) پیامدهاي (گناهان) شان
میرسانیم، و بر دلهایشان مُهر مینهیم؛ و آنان (صداي حق را) نمیشنوند؟! نکتهها و اشارهها: 1. اقوام گذشته در اثر گناهانشان
. گرفتار عذاب الهی شدند، پس لازم است که نسلهاي آینده از سرنوشت نسلهاي پیشین عبرت بگیرند و به کژراهه نروند. 2
کسانی که در راه انحراف، کفر و گناه قدم برمیدارند و بر آن اصرار میورزند، ناپاکی، هم چون نقش بر سکّه، بر دلهایشان نقش
و حسّ تشخیص خوب و بد را از آنان میگیرد، به طوري که حق و باطل را تشخیص نمیدهند و گویا بر دل و عقل «1» میبندد
آنها مهر زده شده و حقایق را نمیشنوند و درك نمیکنند. 3. نقش بستن ناپاکی بر دلها و مهر گذاردن بر آن در اثر تکرار عمل
4. مقصود از «2» . انسان است و از آن جهت این تأثیر به خدا نسبت داده شده که او سبب اصلی و سرچشمهي تأثیر هر مؤثري است
در آیهي فوق، قلب صنوبري گوشتی که در سینهي انسان قرار دارد نیست؛ منظور همان بعد دوم انسان، یعنی نفس، روح و « قلب »
آموزهها و پیامها: 1. کیفرهاي الهی نتیجهي کردار خود شماست. 2. گناهکاري موجب مهر زده شدن بر «3» . شخصیت واقعی اوست
3. از سرنوشت عذابآلود ملتهاي پیشین عبرت بگیرید و راه دلها و نشنیدن حقایق میشود. ص: 182
گناهکاران را نروید. *** قرآن کریم در آیهي صد و یکم سورهي اعراف به نقش تکذیبگري در بیایمانی و مهر خوردن بر
دلها اشاره میکند و میفرماید: 101 . تِلْکَ الْقُرَي نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْبَائِهَا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانُوا لِیُؤْمِنُوا بِمَا کَذَّبُوا
مِن قَبْلُ کَذلِکَ یَطْبَعُ اللّهُ عَلَی قُلُوبِ الْکَافِرِینَ اینها شهرهایی است که از اخبار بزرگ آنها براي تو حکایت میکنیم؛ و در حقیقت
فرستادگانشان دلایل (معجزهآسا) براي آنان آوردند؛ و [لی آنان به آنچه قبلًا تکذیب کرده بودند، هرگز ایمان نمیآوردند؛ این
گونه خدا بر دلهاي کافران مُهر مینهد. نکتهها و اشارهها: 1. پیامبران الهی همواره، براي دعوت و هدایت مردم قیام میکردند و
دلایل و معجزات میآورند تا حجّت بر مردم تمام شود، اما مخالفان لجوج حاضر نبودند حقایق روشن را بپذیرند؛ تکذیب و
اشاره شده، که در حقیقت اشاره به تأثیر تکرار اعمال « مهر گذاردن بر قلبها » لجاجت از عوامل کفر است. 2. در این آیه نیز به
خلاف و تکذیبگري کافران است. این اعمال سبب میشود که ناپاکی بر دلهاي آنان نقش بندد و حسّ تشخیص و درك حق و
صفحه 53 از 118
ص: 183 آموزهها و پیامها: 1. تکذیب و لجاجت، از عوامل ایمان نیاوردن «1» . باطل از آنان گرفته شود
مخالفان به خداست. 2. بخشی از مطالب قرآن، داستانها و اخبار پیامبران الهی است (که براي شما عبرتآموز است). 3. آیات الهی
را تکذیب نکنید که موجب مهر خوردن بر دل (و عقل و عدم درك حقایق) میشود. *** قرآن کریم در آیهي صد و دوم سورهي
اعراف به عهدشکنی و نافرمانی کافران اشاره میکند و میفرماید: 102 . وَمَا وَجَدْنَا لَأکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَإِنْ وَجَدْنَا أَکْثَرَهُمْ لَفَاسِقِینَ و
براي بیشتر آنان هیچ پیمان (استواري) نیافتیم؛ و بیقین اکثر آنان را نافرمانبردار یافتیم. نکتهها و اشارهها: 1. پیمانشکنی و روحیهي
در این آیه، یا همان پیمان فطري انسانها بر توحید « عهد » عصیانگري، دو عامل اساسی مخالفت با پیامبران بوده است. 2. مقصود از
یا اشاره به پیمانهایی است که پیامبران الهی از مردم میگرفتند و بسیاري از «1» ، است که در هنگام آفرینش از آنان گرفته شده
مردم آنها را میپذیرفتند و سپس عهدشکنی میکردند و یا اشاره به همهي پیمانهاي فطري و قانونی (و تشریعی) است. 3. تعبیر
که در این آیه دوبار به کار رفته است، براي رعایت حال اقلّیتهاي مؤمن است که در بین عهدشکنان و این اقوام سرکش « اکثرهم »
زندگی میکردند. ص: 184 گاهی تعداد افراد با ایمان از افراد یک خانواده تجاوز نمیکرد، ولی قرآن
حق آنها را رعایت کرده و حسابشان را از اکثریت عصیانگر و عهدشکن جدا ساخته است. آموزهها و پیامها: 1. اکثریت کافران،
پیمانشکن و عصیانگرند (پس مواظب باشید). 2. منصفانه سخن بگویید و رعایت حقوق اقلیت را بنمایید. *** قرآن کریم در
. آیهي صد و سوم سورهي اعراف به سرگذشت موسی و فرعون و ستمکاري و فسادگري فرعونیان اشاره میکند و میفرماید: 103
ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَی بِآیَاتِنَا إِلَی فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُوا بِها فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَۀُ الْمُفْسِدِینَ آن گاه، پس از آن (پیامبر) ان، موسی
را با نشانههاي (معجزهآساي) مان به سوي فرعون و اشراف او فرستادیم؛ و [لی به آن (نشانههاي معجزهآسا) ستم کردند؛ پس بنگر
فرجام فسادگران چگونه بوده است! نکتهها و اشارهها: 1. موسی بن عِمران، از پیامبران بزرگ خداست، و نام او بیش از 130 بار در
قرآن آمده است و بیشترین معجزات براي این پیامبر الهی حکایت شده است. قرآن کریم در سورههاي اعراف، بقره، طه، شعراء،
نمل، قصص و سورههاي دیگر، قسمتهایی از سرگذشت او را بیان کرده است. سورهي اعراف اولین سورهي مکی است که داستان
2. توجه وافر قرآن به سرگذشت موسی، فرعون و بنیاسرائیل از چند تفسیر قرآن مهر جلد «1» . موسی علیه السلام را بیان مینماید
هفتم، ص: 185 جهت است: نخست آن که یهودیان زیادي، در محیط عربستان زندگی میکردند و در فرهنگ عمومی مردم نفوذ
داشتند؛ پس لازم بود که قرآن و پیامبر اسلام به آنان توجه کنند و با بیان سرگذشت پیشینیان آنان، به شبهاتشان پاسخ دهند. دوم
آن که قیام پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله علیه شرك و کفر و مستکبران مکه، شباهت زیادي به سرگذشت موسی علیه السلام
داشت. سوم آن که کشور مصر، نسبت به سرزمین اقوام هود و شعیب و امثال آنها، وسیعتر و داراي تمدن پیشرفتهتري بود و
و چهارم آن که یهودیان نژادپرست همواره مهمترین دشمنان «1» . درگیري موسی با سران مصر نیز مهمتر و عبرتآموزتر از بقیه بود
اسلام به شمار میآمدند؛ پس لازم بود که قرآن با بیان سابقهي بنی اسرائیل، این خطر را بارها و به صورت مفصل گوشزد کند.
امروزه نیز صهیونستها و یهودیان نژاد پرست خطرناكترین دشمن اسلام و مسلمانان هستند. 3. حوادث زندگی موسی علیه السلام
پنج مرحلهي مشخص دارد: دوران تولد، دوران فرار از مصر به مَدین، دوران بعثت و درگیري با فرعونیان، دوران نجات بنیاسرائیل
از چنگال فرعون و دوران درگیريهاي داخلی موسی با بنیاسرائیل. آیات فوق به دورهي سوم، یعنی دوران بعثت و درگیري موسی
و اشراف و سران قوم او رفت؛ چرا تفسیر قرآن «2» علیه السلام با فرعونیان اشاره دارد. 4. موسی علیه السلام نخست به سراغ فرعون
مهر جلد هفتم، ص: 186 که از طرفی میخواست مردم بنیاسرائیل را از چنگ فرعونیان نجات دهد و این امر بدون گفت و گو با
فرعونیان امکانپذیر نبود و از طرف دیگر، براي اصلاح مفاسد اجتماعی، لازم بود ابتدا سردمداران سیاسی، فرهنگی و اقتصادي
جامعه اصلاح گردند. این آموزهاي است براي همهي مبارزان راه خدا در طول تاریخ. 5. آیات و نشانههاي الهی براي همگان فرود
میآید و همه باید آنها را بپذیرند و به اصلاح خویش و جامعه بپردازند، ولی فرعون و اطرافیانش، با انکار این آیات، هم خود و هم
صفحه 54 از 118
دیگران را از نور آیات الهی و رشد و تکامل محروم ساختند و بدین ترتیب هم به خود ستم کردند و هم به دیگران. 6. فرعونیان
فسادگر بودند؛ آنان با ایستادگی در برابر پیامبر خدا و تکذیب آیات الهی، مانع اصلاحاتش شدند و بندگان خدا را به بردگی
گرفتند. اینها از بزرگترین فسادهاست. 7. موسی علیه السلام همراه با آیات و نشانهها و معجزات فرستاده شد تا حجت را بر مردم
. تمام کند. در آیات بعدي از برخی معجزات موسی علیه السلام، هم چون عصا و دست سفید، یاد میشود. آموزهها و پیامها: 1
سرگذشت موسی و فرعون را مطالعه کنید (و عبرت بگیرید). 2. رهبران الهی به سراغ ستمکاران و فسادگران بروند (تا آنان را
اصلاح کنند). 3. اصطلاحات را از سران و رهبران جامعه شروع کنید. *** قرآن کریم در آیات صد و چهارم و صد و پنجم
سورهي اعراف به سخنان قاطع و حکیمانهي موسی علیه السلام و خواستهي منطقی و مستدل او در برابر فرعون اشاره میکند و
104 و 105 . وَقَالَ مُوسَی یَا فِرْعَوْنَ إِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ* حَقِیقٌ عَلَی أَنْ میفرماید: ص: 187
اي فرعون! به درستی که من فرستادهاي » : لَاأَقُولَ عَلَی اللّهِ إِلَّا الْحَقَّ قَدْ جِئْتُکُمْ بِبَیِّنَۀٍ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْرَائِیلَ و موسی گفت
از طرف پروردگار جهانیانم.* شایسته است که بر خدا جز (سخن) حق نگویم. در واقع دلیلی (معجزهآسا) از طرف پروردگارتان
نکتهها و اشارهها: 1. اطرافیان فرعون، هرگاه «. براي شما آوردهام؛ پس بنیاسرائیل (: فرزندان یعقوب) را به همراه من بفرست
میخواستند با او سخن بگویند، معمولًا با تملّق و چاپلوسی او را سرور، مالک، پروردگار و مانند آن خطاب میکردند و گویا این
با او سخن میگفتند؛ از این رو این تعبیر زنگ خطري براي فرعون بود. 2. این تعبیر موسی « اي فرعون » اولین بار بود که با خطاب
نوعی اعلان جنگ با فرعون بود؛ چرا که فرعون خود را پروردگار بزرگ ،«. من فرستادهي پروردگار جهانیانم » : که گفت
. ولی موسی در حقیقت اشاره کرد که تو دروغ میگویی و پروردگار کسی دیگر است و من نمایندهي او هستم. 3 «1» ، میدانست
پیامبران الهی، براي اصلاح جامعه، نخست به سراغ رهبران سرکش میرفتند و سخن خود را شجاعانه و بدون هراس میگفتند و به
سوي پروردگار دعوت میکردند. 4. سزاوار نیست که فرستادهي خدا جز حق بگوید؛ او فرستادهي خدایی پاك و منزه و
راستگوست؛ و فرستاده، آینه و نمادي از فرستنده است؛ پس سزاوار نیست که رسول خدا جز حق و راستی چیزي بگوید. تفسیر
است و در این جا مقصود معجزات موسی علیه السلام است که در « دلیل روشن » به معناي « بیّنه » .5 قرآن مهر جلد هفتم، ص: 188
آیات بعد به آنها اشاره خواهد شد. 6. بنیاسرائیل، در زمان فرعون هم چون بردگانی ذلیل در دست فرعونیان اسیر بودند و کارهاي
پست و سخت انجام میدادند. موسی میخواست آنان را از چنگال فرعونیان نجات بخشد (و همراه خویش سازد) تا آنان را هدایت
کند؛ چرا که آزادي، مقدمهي هدایت است. 7. استدلال موسی با فرعون مشتمل بر چند مقدمه و یک نتیجه بود: ابتدا گفت: من
فرستادهي خدا هستم. بعد گفت: دلیل و معجزه براي اثبات این ادعا دارم. سپس گفت: فرستادهي خدا سخنی جز حق نمیگوید. و
نتیجه گرفت: حال که من فرستادهي خدا هستم و سخن حق میگویم، پس بنیاسرائیل را به همراه من بفرست؛ چون من براي
هدایت و رهبري آنان فرستاده شدهام و به این امر سزاوارتر از دیگران هستم. 8. از آن جا که حقگویی ویژگی رسولان الهی است و
مخصوص شخص موسی نیست؛ پس از آیهي فوق استفاده میشود که رسولان الهی معصوم هستند و جز حق نمیگویند. آموزهها و
پیامها: 1. آزادي مردم از چنگال ستمگران، از اهداف پیامبران الهی است. 2. مبلغان دینی با دلیل به سراغ رهبران جامعه بروند و
شجاعانه با آنان گفت و گو کنند. 3. رهبران الهی جز سخن حق نگویند. 4. براي آزادي مردم ستم دیده اقدام کنید، که آزادي،
مقدمهي همراهی و هدایت آنان است. *** ص: 189
ماجراي موسی و فرعون
قرآن کریم در آیات صد و ششم تا صد و هشتم سورهي اعراف به سخنان فرعون و درخواست معجزه از موسی و دو معجزهي
108 . قَالَ إِنْ کُنْتَ جِئْتَ بِآیَۀٍ فَأْتِ بِهَا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ* فَأَلْقَی عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعْبَانٌ - بزرگ او اشاره میکند و میفرماید: 106
صفحه 55 از 118
و *«. اگر نشانهاي آوردهاي، پس بیاورش، اگر از راستگویان هستی » : مُبِینٌ* وَنَزَعَ یَدَهُ فَإِذَا هِیَ بَیْ َ ض اءُ لِلنَّاظِرِینَ (فرعون) گفت
(موسی) عصایش را افکند، پس به ناگاه آن اژدهایی آشکار شد.* و دستش را (از گریبان) بیرون آورد، پس به ناگاه، آن براي
بینندگان سفید (و درخشان) شد. نکتهها و اشارهها: 1. فرعون با دو هدف از موسی درخواست دلیل و معجزه کرد: نخست آن که
در راست گویی موسی تردید ایجاد کند، و دوم آن که قیافهي پژوهشگر حقطلبی به خود بگیرد که از مخالف خود دلیل میطلبد.
و در این جا آمده است که به اژدها «1» 2. در برخی آیات قرآن آمده است که عصاي موسی علیه السلام به مار کوچکی تبدیل شد
تبدیل شد. شاید این تفاوت تعبیر به خاطر آن باشد که خدا حضرت موسی را تدریجاً با این معجزه آشنا کرد؛ یعنی عصاي او در «2»
3. تبدیل ص: 190 «3» . آغاز مار کوچکی شد ولی در برابر فرعونیان به اژدهایی حقیقی بدل گردید
شدن عصاي موسی علیه السلام به یک مار عظیم، بیشک معجزه و نشانهاي الهی بود. در جهان طبیعت تمام حیوانات از خاك به
وجود آمدهاند و چوب و گیاه نیز از خاك است، ولی تبدیل خاك به مار عظیم، در شرایط عادي، میلیونها سال طول میکشد.
اعجاز الهی آن بود که این زمان کوتاه شد و در یک لحظه همهي تکاملها و تحوّلها صورت پذیرفت؛ زیرا همهي قوانین ماده،
4. موسی علیه السلام در برابر درخواست معجزه بلافاصله معجزهاي «1» . محکوم نیرویی ما فوق طبیعت، یعنی ارادهي پروردگار است
روشن آورد، که جاي هیچ شکی در آن نبود (و حجت را بر فرعونیان تمام کرد). آري؛ معجزهي موسی علیه السلام در مورد تبدیل
موسی « دست سفید » . شدن عصا به اژدها، هشداري به مخالفان او بود که از قدرت الهی بهراسند و مانع راه فرستادهي او نشوند. 5
علیه السلام، معجزهاي همانند عصاي او بود که جنبهي طبیعی و عادي نداشت و از یک نیروي ماوراي طبیعی سرچشمه میگرفت و
معجزهاي امیدآفرین و بشارتگر و اشاره ،« دست سفید » نشانهاي از پروردگار جهانیان براي اثبات نبوت آن حضرت بود. 6. معجزهي
اما در «2» ، به نورانیّت دعوت موسی علیه السلام براي مؤمنان بود. 7. در این آیه اشاره نشده که دست موسی از کجا بیرون میآمد
آیهي 32 سورهي قصص آمده است که موسی دست در گریبان خویش میکرد، سپس خارج میساخت و سفیدي و درخشندگی
خاص آن هویدا میشد. ص: 191 آموزهها و پیامها: 1. پیامبران الهی داراي معجزه، نشانه و دلیل بودند.
2. از مدعیان نبوّت دلیل و معجزه بخواهید. 3. رهبران الهی و مبلغان دینی در برابر دلیلخواهی و تردیدافکنی مخالفان آماده باشند.
*** قرآن کریم در آیات صد و نهم و صد و دهم سورهي اعراف به جادوگري علیه موسی و تحریک حسّ وطن دوستی مردم علیه
او اشاره کرده، میفرماید: 109 و 110 . قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذَا لَسَاحِرٌ عَلِیمٌ* یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِ کُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ
بیشک، این ساحري داناست.* (اشراف گفتند: موسی) میخواهد که شما را از سرزمینتان بیرون کند؛ » : اشراف قوم فرعون گفتند
نکتهها و اشارهها: 1. از آیهي 34 سورهي شعراء استفاده میشود که مطالب آیهي فوق را فرعون در مورد «؟ پس چه دستور میدهید
موسی گفت و اینک، در این آیه، از زبان اشراف قوم فرعون بیان شد. البته این طبیعی است که وقتی فرعون در دربار چیزي را
میگوید، اطرافیان نیز همان را تکرار و تأیید نمایند. این شیوه در جهان معاصر نیز در دربار مستکبران و سلاطین ستمگر وجود دارد.
2. در طول تاریخ یکی از تهمتهاي رایجی که به پیامبران میزدند، این بود که آنان را جادوگر میخواندند؛ زیرا با عقل کوچک
خود نمیتوانستند حقایق ماوراي طبیعی و معجزات آنان را درك کنند. 3. فرعونیان به موسی علیه السلام تهمت میزدند که هدفش
حکومت بر مردم به ص: 192 قیمت آوارگی آنان از وطنشان است؛ و بدین وسیله میخواستند
آنان نیز براي شریک کردن دیگران در «1» احساسات وطن دوستی مردم را علیه موسی علیه السلام تحریک کنند و مشورتخواهی
برخورد با آن حضرت صورت میگرفت. 4. مردم به سرزمین خویش علاقهاي طبیعی دارند، و این علاقه در ملتهاي پیشین هم
بوده است؛ فرعونیان میخواستند با تحریک حسّ وطندوستی و ملّیگرایی مردم، در برابر موسی علیه السلام بایستند. آموزهها و
پیامها: 1. از حربههاي دشمنان، تهمت زدن به مردان حق و تحریک (عواطف ملیگرایی) مردم علیه آنان است. 2. اطرافیان
طاغوتها، آلودهي خلافکاري آنان میشوند (پس مراقب باشید). 3. رهبران الهی و مبلغان دینی آماده باشند که آماج تیر تهمتها
صفحه 56 از 118
قرار میگیرند. 4. مردم مراقب باشند از حسّ وطندوستیشان سوء استفاده نشود. *** قرآن کریم در آیات صد و یازدهم و
دوازدهم سورهي اعراف به نتیجهي مشورت فرعونیان و مبارزهي آنان با موسی اشاره کرده، میفرماید: تفسیر قرآن مهر جلد هفتم،
کارِ) او ) » : 111 و 112 . قَالُوا أَرْجِهِ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ* یَأْتُوكَ بِکُلِّ سَاحِرٍ عَلِیمٍ (اشراف به فرعون) گفتند ص: 193
نکتهها و اشارهها: 1. آیا «. و برادرش را به تأخیر انداز، و گردآورندگانی را به شهرها بفرست،* (تا) هر ساحر دانایی را نزد تو آورند
و او را نکشتند، تا «1» کارگزاران فرعون واقعاً احتمال میدادند که موسی علیه السلام راست بگوید و براي آزمایش وي صبر کردند
حقیقت معلوم شود؟ یا این که اهداف سیاسی داشتند و احتمال میدادند که مردم با توجه به معجزات موسی علیه السلام به او ایمان
آورند؛ و با کشتن او، چهرهي نبوتش با مظلومیت و شهادت آمیخته شود و جاذبهي بیشتري به خود بگیرد و از این رو سعی کردند
با سحر ساحران، اثر معجزات موسی علیه السلام را خنثی کنند و آبروي پیامبر را بریزند و سپس او را به قتل برسانند تا براي همیشه
2. طاغوتیان براي مبارزه با «2» . از نظرها فراموش شود؟ به نظر میرسد که احتمال دوم با قراین موجود در آیه مناسبتر است
پیامبران الهی، از تمام نیروي خود استفاده مینمایند و متخصصان را از همه جا جمع میکنند؛ البته فرعونیان با زیرکی میخواستند
موسی را در حدّ جادوگران پایین بیاورند. ص: 194 آموزهها و پیامها: 1. پیامبران نه تنها جادوگر
نبودند، بلکه ساحران در برابر آنان صف میکشیدند و مبارزه میکردند. 2. براي انجام هر کار، متخصصان آن را از شهرهاي
مختلف فراخوانید و همایشی تشکیل دهید. *** قرآن کریم در آیات صد و سیزدهم و صد و چهاردهم سورهي اعراف به
درخواست جادوگران از فرعون و تعیین پاداش آنان اشاره میکند و میفرماید: 113 و 114 . وَجَ اءَ الْسَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنا لَأَجْراً
اگر فقط (ما) پیروز گردیم، حتماً براي » : إِنْ کُنّا نَحْنُ الْغالِبینَ* قَالَ نَعَمْ وَإِنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ و ساحران نزد فرعون آمدند [و] گفتند
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه به یکی «. آري، و مسلماً شما از نزدیکان (من) خواهید شد » : فرعون گفت ] *«!؟ ما پاداش [مهمی است
از تفاوتهاي پیامبران و ساحران اشاره میکند، که همان تفاوت در انگیزه و هدف است. پیامبران براي خدا و ارشاد مردم کار
«1» . میکردند و مزدي نمیخواستند، اما هدف ساحران دنیاطلبی بود و قبل از شروع عمل، مزد و پاداش فوق العادهاي میخواستند
2. فرعون دو پاداش به جادوگران وعده داد: یکی پاداش مادي که ص: 195 درخواست کرده بودند و
دوم پاداش مقامی، یعنی مقام بزرگ و تقرّب به خودش را به آنان وعده داد. آري؛ فرعون از حسّ دنیاطلبی و مقامدوستی ساحران
استفاده کرد، تا آنان را به خدمت خویش درآورد و در برابر پیامبر خدا قرار دهد. 3. در نظر فرعونیان، نزدیکی به فرعون مقام
بزرگی به شمار میآمد که از ثروت مادي بالاتر بود؛ زیرا این مقام میتوانست سرچشمهي قدرت و ثروت فراوان شود. آموزهها و
پیامها: 1. طاغوتها، مردم را از راه دنیاطلبی و مقامدوستی فریب میدهند و دور خود گرد میآورند. 2. به دنبال ثروتدوستی
افراطی و قدرتطلبی سیاسی نروید که ممکن است شما را در صف طاغوتها قرار دهد و به جنگ با پیامبران بکشاند. 3. قبل از
عمل، شرایط و مزد آن را مشخص سازید. *** قرآن کریم در آیات صد و پانزدهم و صد و شانزدهم سورهي اعراف به مبارزهطلبی
جادوگران در برابر موسی و کارهاي سحرآمیز و خوفناك آنان اشاره کرده، میفرماید: 115 و 116 . قَالُوا یَامُوسَی إِمَّا أَنْ تُلْقِیَ وَإِمَّا
أَنْ نَکُونَ نَحْنُ الْمُلْقِینَ* قَالَ أَلْقُوا فَلَمّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُو بِسِحْرٍ عَظِیمٍ (به هنگام مبارزه، ساحران) گفتند:
و «! بیفکنید » : موسی گفت ] *«. اي موسی! یا این که تو (عصایت را) میافکنی، و یا این که فقط ما (وسایل سحر را) میافکنیم »
هنگامی که (ساحران وسایل خود را) افکندند، دیدگان مردم را افسون کردند و آنان را هراسان کردند و سحري بزرگ (پدید)
که «1» آوردند! ص: 196 نکتهها و اشارهها: 1. از آیات قرآن در سورهي طه و شُعراء استفاده میشود
براي مبارزهي ساحران با موسی علیه السلام روز خاصی تعیین شد و همهي مردم براي مشاهدهي ماجرا دعوت شدند و تعداد زیادي
جادوگر از سراسر مصر گردآوري شدند. در آن صحنهي عجیب، موسی و برادرش علیهما السلام تنها شرکت کردند و در برابر انبوه
ساحران ایستادند، هر چند دلهاي مردم و قدرت الهی پشتیبان آنان بود. این گونه، مبارزه آن دو گروه نابرابر شروع شد. 2. یکی از
صفحه 57 از 118
ظلمهایی که دستگاه فرعون به حضرت موسی کرد این بود که به او تهمت جادوگري زد، ولی ظلم بزرگتر آن بود که آن
حضرت را همسنگِ ساحران قرار داد، تا با آنان روبه رو شود و ببینند کدام یک پیروز میشوند. این نوعی توهین به مقام نبوت
موسی علیه السلام بود. 3. ساحران در هنگام سخن گفتن، ادب را در برابر موسی حفظ کردند و نخست به او پیشنهاد کردند که
البته این احتمال نیز وجود دارد که آنان میخواستند به مردم وانمود کنند که ما آن قدر به پیروزي خویش اطمینان «2» ؛ آغاز کند
در اصل به معناي نیرنگ و تردستی است و گاهی نیز به معناي « سِحر » . داریم که برایمان تفاوتی ندارد که موسی آغاز کند یا ما. 4
چیزي میآید که عامل آن اسرارآمیز باشد. بنابراین شعبدهبازان که با استفاده از حرکات دست و جا به جا کردن چیزها، کارهایی را
خارقالعاده مینمایانند، و کسانی که با استفاده از خواص شیمیایی و فیزیکی مرموز، آثار فوقالعاده و مختلفی در مواد و اشیا پدید
یادآوري این نکته لازم است که برخی مراجع معظّم تقلید بین «3» . خوانده میشوند « ساحر » میآورند و مردم را میفریبند، همه
تردستی و شعبده تفاوت ص: 197 قایل میشوند و تردستی (بازيهاي لطیف دستی) را بلامانع، اما
5. جادوگران مصر، از خواص شیمیایی عناصر استفاده کرده و آنها را داخل عصاي توخالی و «1» . شعبده و سحر را حرام میدانند
مانند آن قرار داده بودند که بر اثر تابش آفتاب و حرارت، به حرکت درمیآمد؛ و نیز با سخنان هولانگیز و حرکات وحشتناك
که در آیهي فوق نیز به وحشت مردم و عظمت صحنه «2» ، خود، اثر روانی فوقالعادهاي در بینندگان و شنوندگان ایجاد میکردند
روشن میشود که سحر آنان نوعی چشمبندي بود و حقیقتی به دنبال ،«. چشم مردم را سحر کردند » اشاره شده بود. 6. از تعبیر
نداشت؛ یعنی جادوگران در چشم مردم تأثیر میگذارند، ولی واقعیات را نمیتوانند تغییر دهند. این یکی از تفاوتهاي معجزه و
سحر است. آموزهها و پیامها: 1. مخالفان دین از چشمبندي وتبلیغات هراسانگیز استفاده میکنند (پس مراقب باشید که فریب
نخورید). 2. در هنگام مبارزه به رقیب خود احترام بگذارید (و تعارف کنید). 3. در شناخت حقایق، تنها بر حواس ظاهري تکیه
نکنید؛ چون گاهی، افراد، چشمها را افسون میکنند. *** قرآن کریم در آیهي صد و هفدهم تا صد و نوزدهم سورهي اعراف به
معجزهي بزرگ موسی علیه السلام و پیروزي حق و شکست جادوگران اشاره کرده، میفرماید: ص:
119 . وَأَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنْ أَلْقِ عَ َ ص اكَ فَإِذَا هِیَ تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ* فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَاکَانُوا یَعْمَلُونَ* فَغُلِبُوا هُنَالِکَ -117 198
و ناگهان آن (عصا اژدها شد و آن) چه را به دروغ میساختند، «. عصایت را بیفکن » : وَانْقَلَبُوا صَاغِرِینَ و به موسی وحی کردیم که
بلعید!* پس حق آشکار شد؛ و آنچه را همواره انجام میدادند، باطل گشت.* و در آن جا شکست خورده و کوچک شده گشتند.
نکتهها و اشارهها: 1. یکی از تفاوتهاي معجزه با سحر آن است که سحر مقهور و مغلوب واقع میشود؛ یعنی میتوان سحر را باطل
و نابود کرد، اما معجزه همیشه پیروز است و چیزي نمیتواند آن را شکست دهد؛ چون براساس ارادهي الهی واقع میشود، که
و بر چشمبندهاي دروغین پیروز شد. «1» شکستناپذیر است؛ و بر همین اساس بود که عصاي موسی با معجزه تمام جادوها را بلعید
2. پیامبران الهی در شرایط خاص از غیب امداد میگرفتند. آري؛ خدا بندگان مخلص و پیامبران خویش را در مجامع بینالمللی و
در برابر دشمنان تنها نمیگذارد و آنان را با امداد خویش پیروز میگرداند. 3. کار حضرت موسی علیه السلام واقعی و لذا بر حق
بود، اما کار ساحران، چشمبندي، تزویر و فریب مردم و در نتیجه باطل بود و هیچ باطلی در برابر حق قدرت مقاومت ندارد. آري؛
یکی از سنتهاي الهی، پیروزي حق بر باطل است، که پیروزي موسی علیه السلام در مبارزه با فرعونیان و جادوگران مصداق و
ص: 199 جلوهاي از آن قانون الهی بود. 4. از قراین و شواهد به دست میآید که پس از سحر بزرگ
جادوگران، غریو شادي فرعونیان بلند شد و فرعون تبسم رضایتبخشی بر لب داشت، اما هنگامی که عصاي موسی به فرمان الهی
اژدها شد و تمام سحرها را بلعید، جنبشی در میان مردم افتاد؛ گروهی از ترس فرار کردند، برخی احتمالًا بیهوش شدند و فرعون و
اطرافیانش، با وحشت به صحنه مینگریستند و به آیندهي تاریک و خواري و ذلّت خویش فکر میکردند که راهی براي نجات از
آموزهها و پیامها: 1. سحر انجام ندهید که باطل و نابود شدنی است. 2. اخلاص داشته باشید تا با امدادهاي غیبی، «1» . آن نداشتند
صفحه 58 از 118
پیروز شوید. 3. هیچ باطلی در برابر حق نمیتواند مقاومت کند. *** قرآن کریم در آیات صد و بیستم تا صد و بیست و دوم
122 . وَأُلْقِیَ الْسَّحَرَةُ سَاجِدِینَ* - سورهي اعراف به ایمان آوردن جادوگران و تسلیم آنان در برابر حق اشاره کرده، میفرماید: 120
به پروردگار جهانیان ایمان » : قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِینَ* رَبِّ مُوسَی وَهَارُونَ و ساحران سجدهکنان (به زمین) در افتاده،* گفتند
نکتهها و اشارهها: 1. تسلیم ساحران و ایمان آوردن آنها به پروردگار موسی، ضربهي «. آوردیم؛* (همان) پروردگار موسی و هارون
مهلکی بود که بر پیکر فرعونیان وارد شد و صحنهي مبارزه را به کلی، به نفع موسی ص: 200 تغییر داد؛
زیرا براي دستگاه فرعون قابل پیشبینی نبود که ساحرانی را که براي کوبیدن موسی علیه السلام آورده بودند، در صف اول مؤمنان
قرار گیرند. 2. ساحران با تعیین و تصریح به پروردگار موسی و هارون علیهما السلام، این حقیقت را بیان داشتند که به پروردگار
واقعی ایمان آوردهاند، نه به فرعون که خود را پروردگار میپنداشت؛ در ضمن، به ارتباط موسی و هارون علیهما السلام با
پروردگار نیز اقرار کردند؛ یعنی به نوعی به نبوت آنان اشاره کردند. 3. نور ایمان به صورت فطري در دل همهي انسانها وجود
دارد، امّا ممکن است گاهی در پس حجابها قرار گیرد و چنان چه حجابها کنار بروند، فروغ ایمان آشکار میگردد و تحوّلی
عظیم در انسانها پدید میآورد. این گونه بود که ساحران ناگهان منقلب و مؤمن شدند. آنان جادوگرانی دانا و آزموده بودند و به
خوبی تفاوت سحر و معجزه را میدانستند؛ پس هنگامی که معجزهي موسی علیه السلام را دیدند، بلافاصله دریافتند که این کارها
شباهتی به سحر ندارد و سرچشمهي آنها یک قدرت مافوق طبیعی است؛ و با صراحت و سرعت و بدون واهمه ایمان خویش را
4. در برخی احادیث از امام رضا علیه السلام حکایت شده که معجزهي هر پیامبري «1» . اظهار کردند و بیاختیار به سجده افتادند
متناسب با علوم و فنون عصر او بود و در زمان موسی علیه السلام، سحر و جادو رایج بود، از این رو معجزهي موسی علیه السلام،
همگونی معجزات پیامبران با فنون و علوم زمانه سبب میشود که شناخت بهتري از پیامبر حاصل شود و «2» . عصاي اژدهاگونه بود
مردم زودتر ایمان بیاورند. آري؛ انسانهاي حقطلب در هر حرفهاي وجود دارند و اگر حق برایشان آشکار شود ایمان میآورند.
ص: 201 آموزهها و پیامها: 1. معجزات الهی، انسانهاي حقطلب را تسلیم میکند. 2. هرگاه حق را
شناختید، در برابر آن تسلیم شوید و اعلام کنید. *** قرآن کریم در آیهي صد و بیست و سوم سورهي اعراف به واکنش متکبّرانهي
فرعون و تبلیغات علیه مؤمنان جدید اشاره میکند و میفرماید: 123 . قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّ هذَا لَمَکْرٌ مَکَرْتُمُوهُ
آیا] پیش از آن که به شما رخصت دهم، به او ایمان آوردید؟! حتماً ] » : فِی الْمَدِینَۀِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ فرعون گفت
این فریبی است که در این شهر (نقشه) آن را (کشیدهاید و) فریبکاري کردید، تا مردمش را از آن بیرون کنید؛ پس در آینده
خواهید دانست! نکتهها و اشارهها: 1. ایمان آوردن ساحران به موسی علیه السلام، ضربهي شدیدي بر ارکان قدرت فرعونیان وارد
کرد، به طوري که فرعون مجبور شد، واکنش شدیدي نشان دهد، تا بقیهي مردم بترسند و به موسی ایمان نیاورند. 2. تعبیرات
فرعون در مورد ساحران، از طرفی متکبّرانه و تحقیرآمیز بود، و از طرف دیگر، موضعی حقطلبانه را وانمود میکرد؛ یعنی فرعون در
حقیقت میگفت: من هم حقیقتجو هستم و اگر در کار موسی واقعیتی وجود داشت، خودم به مردم اجازه میدادم که ایمان
بیاورند، ولی این ساحران بدون رخصت من ایمان آوردند. 3. تعبیرات فرعون نشان میدهد که چنان جبّار بود که ادعا میکرد مردم
مصر، نه بدون اجازهي او حق دارند عملی انجام دهند، و نه حق سخن گفتن، ص: 202 اندیشیدن و
معروف است که استعمارگر تنها « استعمار نو » ایمان آوردن دارند؛ و این بالاترین نوع اسارت و استعمار است که در جهان فعلی به
به استعمار سیاسی و اقتصادي اکتفا نمیکند، بلکه میکوشد پایههاي نفوذ خود را با استعمار فکري و فرهنگی مستحکم کند.
در این آیه یک شهر خاص نیست، بلکه مجموع کشور مصر منظور است، (الف و لام آن جنس است) و اشاره « المدینۀ » مقصود از
به آن است که مؤمنان میخواهند بر مصر مسلّط شوند و فرعونیان را از مصر اخراج کنند و یا بنیاسرائیل را آواره سازند. 5. در
این موسی استاد بزرگ شماست که به شما سحر آموخته » : سورهي طه از فرعون حکایت شده که خطاب به ساحران میگوید
صفحه 59 از 118
یعنی میخواهد به ساحران بگوید که شما با یک توطئهي حساب ؛«. شما نقشه کشیدید » : و در این جا به آنان میگوید «1» «. است
شدهي قبلی با همکاري موسی تصمیم داشتید که در مصر کودتا کنید. در حالی که موسی علیه السلام سالها در محیط مصر حضور
نداشت و هیچ کدام از ساحران او را ندیده بودند و اگر استاد آنها بود، حتماً قبلًا مشهور میشد؛ پس چنین توطئهاي امکان نداشت،
اما فرعون براي قلع و قمع مخالفان به آنان تهمت توطئهي براندازي و کودتا میزد. 6. فرعون بار دیگر براي سرکوبی مؤمنان، از
«2» . تحریک حسّ وطندوستی و ملّیگرایی مردم استفاده کرد و گفت: اینان میخواهند شما را از شهر و کشورتان اخراج کنند
آري؛ او میخواست با این تبلیغات سوء، موسی و پیروانش را در نظر مردم بدنام کند و مردم را علیه آنان برانگیزد. تفسیر قرآن مهر
جلد هفتم، ص: 203 آموزهها و پیامها: 1. طاغوتیان نه تنها به رهبران الهی، بلکه به مؤمنان نیز تهمت میزنند تا آنان را بدنام و
سرکوب کنند. 2. طاغوتیان، سردمداران استعمار فرهنگی هستند، به طوري که حق انتخاب عقیده و فکر را از مردم سلب میکنند.
3. مؤمنان آماده باشند که آماج تهمتهاي مستکبران قرار میگیرند. *** قرآن کریم در آیهي صد و بیست و چهارم سورهي
اعراف به تهدیدهاي فرعون علیه مؤمنان جدید اشاره کرده، میفرماید: 124 . لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَ لِّبَنَّکُمْ
أَجْمَعِینَ قطعاً دستهایتان و پاهاي شما را بر خلاف (یکدیگر یعنی یکی از راست و یکی از چپ) قطع میکنم، سپس حتماً همگی
نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي قبل فرعون از حربهي تهمت علیه مؤمنان استفاده کرد و در این آیه از «! شما را به دار میآویزم
استفاده میکند؛ و این یک برنامهي عمومی در مبارزات ناجوانمردانهي جباران با طرفداران حق است که از حربهي « زور » حربهي
تهمت و زور براي سرکوب مؤمنان حقطلب استفاده میکنند. 2. منظور فرعون از بیان این تهدیدها آن است که مؤمنان جدید را به
صورت زجرآوري به قتل میرسانَد، تا صحنهي هولناکی پدید آید و عبرت دیگران شود. آموزهها و پیامها: 1. خشونت، تهدید و
2. مؤمنان آمادهي فداکاري در راه ایمان کشتن پیشتازان انقلاب، از شیوههاي طاغوتهاست. ص: 204
باشند که دشمنان دین خونخوار و شکنجهگرند. *** قرآن کریم در آیات صد و بیست و پنجم و صد و بیست و ششم سورهي
اعراف به پاسخ قاطع و حکیمانهي مؤمنان در برابر تهدیدهاي فرعون و دعاي آنها و نقش یاد مبدأ و معاد در پایداري افراد اشاره
میکند و میفرماید: 125 و 126 . قَالُوا إِنَّا إِلَی رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ* وَمَا تَنْقِمُ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِآیَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءَتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْراً وَتَوَفَّنَا
در حقیقت ما فقط به سوي پروردگارمان باز میگردیم.* و (تو) از ما انتقام نمیگیري، جز به خاطر این » : مُسْلِمِینَ [ساحران گفتند
که وقتی نشانههاي پروردگارمان براي ما آمد، ایمان آوردیم. [اي پروردگار ما! [پیمانه شکیبایی را بر ما فرو ریز، و ما را مسلمان
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه نشان میدهد که حربهي تهمت، تهدید و خشونت فرعونیان در برابر صلابت ایمان مؤمنان «! بمیران
کارگر نشد و آنان از میدان به در نرفتند؛ زیرا آنان به رستاخیز و فرجام کار خود میاندیشیدند. 2. پاسخ مؤمنان در حقیقت آن
است که اگر تهدیدهایت عملی شود، سرانجام ما شهید میشویم و به ملاقات پروردگارمان میرویم؛ و این نه تنها چیزي از ما
نمیکاهد بلکه سعادت و افتخار ماست. 3. سخنان مؤمنان جدید، پاسخ قاطعی به تهمت فرعون بود. آنان در برابر مردمی که
تماشاچی این صحنه بودند، وضع خود را روشن ساختند و بیگناهی خویش را اثبات نمودند و اشاره کردند که ما توطئهگر نیستیم
و نمیخواهیم مردم را از سرزمینشان بیرون سازیم، بلکه به نداي پروردگارمان ص: 205 پاسخ دادیم و
4. از آن جا که ساحران «1» . ایمان آوردیم و تنها گناه ما همین ایمان ماست و تو ما را به خاطر ایمانمان مجازات میکنی
کارآزموده و دانا بودند، به خوبی معجزهي موسی علیه السلام را تشخیص دادند و به حقانیّت او پی بردند و همین آگاهی آنان
سرچشمهي عشق سوزانشان شد، عشقی که هیچ مرزي نمیشناسد و بر همهي خواستههاي مادي مقدم است. آري، اگر ایمان با
آگاهی کامل توأم شود، منشأ چنین عشقی میشود و انسان را این گونه فداکار میکند. 5. در روایات تاریخی آمده است که این
مؤمنان جدید بیباکانه استقامت کردند و فرعون آنان را به صورت فجیعی کشت و بر درختان نخل آویزان کرد و نامشان در دفتر
صبحگاهان کافر بودند و ساحر، و شامگاهان شهیدان نیکوکار » : آزادمردان و شهیدان جهان ثبت شد و به گفتهي برخی از مفسران
صفحه 60 از 118
6. مؤمنان جدید، در آخرین لحظات زندگی دعا کردند و دو چیز از خدا خواستند: اول آن که آخرین درجهي «2» «. راه خدا شدند
تا بتوانند تا آخرین نفس در راه حق پایداري کنند. دوم آن که در حالی از دنیا بروند که «3» صبر و استقامت را به آنان عطا کند
تسلیم حق هستند و در زمرهي ص: 206 مسلمانان واقعی ثبت شدهاند تا عاقبت به خیر شوند. آموزهها و
پیامها: 1. طاغوتها، با فکر توحیدي مؤمنان مخالفاند، نه با شخص آنان. 2. ایمان به خدا و ایستادگی در برابر طاغوتها، تاوان
میطلبد و راحت نیست. 3. هنگام سختی و فشار دشمن، از خدا صبر و عاقبت نیکو بطلبید. 4. جواب دشمنان دین را قاطعانه و
حکیمانه بدهید. 5. با یاد مبدأ و معاد بر پایداري خود بیفزایید. *** قرآن کریم در آیهي صد و بیست و هفتم سورهي اعراف به
نقش اطرافیان فاسد در تصمیمات رهبران و برنامهي آنان براي نسل کشی مستضعفان اشاره میکند و میفرماید: 127 . وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ
قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَی وَقَوْمَهُ لِیُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَیَذَرَكَ وَآلِهَتَکَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْیِی نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ و
گفت: «!؟ آیا موسی و قومش را رها میکنی تا در زمین فساد کنند، و تو و معبودانت را رها سازد » : اشراف قوم فرعون (به او) گفتند
نکتهها و اشارهها: 1. فرعون بعد از «. بزودي پسرانشان را میکشیم، و زنانشان را زنده نگه میداریم و در واقع ما بر آنان مُسلّطیم »
شکست در برابر معجزات موسی علیه السلام، مدّتی او و بنیاسرائیل را آزاد گذاشت و آنان نیز به تبلیغ آیین موسی علیه السلام
پرداختند، ولی پیشرفت آنها فرعونیان را بیمناك کرد و خواستار شدت عمل در برابر آن حضرت شدند. صحبت گل رنجه دارد خار
را خیرگی بین، خار ناهموار را! (پروین) 2. دوران آزادي نسبی موسی و بنیاسرائیل، یا به خاطر وحشت فرعون از معجزهي
کوبندهي موسی علیه السلام بود و یا به خاطر اختلافی بود که میان مردم در مورد موسی علیه السلام و آیین او پدید آمده بود و
فرعون در چنین شرایطی نمیتوانست در برابر موسی شدّت عمل به خرج دهد. البته این احتمال نیز هست که هر دو عامل، سبب
اما با این حال از «2» ، 3. فرعون خود را پروردگار بزرگ مردم مصر میدانست «1» . آزادي نسبی موسی و بنیاسرائیل شده باشد
آیهي مورد نظر استفاده میشود که فرعون نیز براي خود معبودها و خدایانی قایل بود. 4. فرعون تصمیم گرفت مبارزهاي عمیق و
این همان روش «3» . ریشهاي با بنیاسرائیل داشته باشد؛ زنان آنان را (براي کنیزي) باقی بگذارد و پسران جوان آنها را بکشد
استعمارگران مستکبر عصر ماست که افراد مثبت و فعال جامعه را با جنگ و اعتیاد از بین میبرند و روح مردانگی را با وسایل
مختلف میکشند. 5. فرعون با این سخنان میخواست از طرفی روحیهي بنیاسرائیل را تضعیف کند و از طرف دیگر به وحشت و
اضطراب اطرافیانش پایان بخشد، و به آنان اطلاع دهد که بر اوضاع کشور مسلّط است و براي مبارزه با موسی برنامهي درازمدّت
دارد. 6. بخشی از ستمکاري طاغوتها، به خاطر سخنان تحریک کنندهي اطرافیان فسادگر است که موقعیت خویش را در خطر
میبینند؛ آنان به ص: 208 فرعون گفتند: چرا موسی و قومش را رها کردهاي؟ 7. یکی از تهمتهایی
که مخالفان پیامبران به آنان میزدند این بود که میگفتند آنها فساد میکنند و تبهکارند، در حالی که فسادگران واقعی خودشان
بودند. فلک به مردم نادان دهد زمام مراد تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس (حافظ) آموزهها و پیامها: 1. مستکبران براي دو
برنامهریزي خاصی دارند (پس این دو گروه بیشتر مواظب باشند). 2. مستکبران در پی « جوانان و زنان » گروه اجتماعی، یعنی
نسلکشی مؤمنان هستند. 3. رهبران جامعه مواظب باشند که اطرافیان فسادگرشان آنها را به خلافکاري تحریک نکنند. 4. مؤمنان تا
هنگامی که تحت سلطهي ستمکاران هستند، انتظار آرامش بلندمدت نداشته باشند. *** قرآن کریم در آیهي صد و بیست و هشتم
سورهي اعراف، به برنامهي موسی علیه السلام براي پیروزي بر دشمن و شرایط آن اشاره کرده، میفرماید: 128 . قَالَ مُوسَی لِقَوْمِهِ
از خدا یاري جویید، و » : اسْتَعِینُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلّهِ یُورِثُهَا مَنْ یَشَ اءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَۀُ لِلْمُتَّقِینَ موسی به قومش گفت
شکیبایی کنید، که زمین از آنِ خداست، در حالی که آن را به هر کس ازبندگانش که بخواهد به ارث میدهد؛ و فرجام (نیک)
ص: 209 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه در حقیقت به چند شرط «. براي پارسایان (خود نگهدار) است
پیروزي بر دشمن اشاره شده است: الف) شرایط عقیدتی پیروزي که همان بندگی خدا و یاري جستن از وي و تکیه بر اوست. ب)
صفحه 61 از 118
شرایط اخلاقی پیروزي که همان صبر و استقامت و پارسایی است. 2. در این آیه دو بشارت نیز مطرح شده است: الف) مژدهي ارث
3. در این آیه اشاره شده که خدا هر کس از بندگانش «1» . بردن زمین توسط بندگان خدا. ب) مژدهي فرجام نیک براي پارسایان
را بخواهد وارث و حاکم زمین میگرداند، اما در آیهي پنجم سورهي طه بیان شده که مستضعفان وارثان نهایی زمین خواهند بود.
آري؛ مستضعفانی که پارسا باشند و از خدا کمک بخواهند و استقامت ورزند، در نهایت، پیروز و حاکم جهان میشوند. 4. در
من و اهل » : حدیثی از امام باقر علیه السلام حکایت شده که در کتاب علی علیه السلام چنین یافتیم که در مورد آیهي فوق آمده بود
این روایت اشاره «2» . بیت من همان کسانی هستیم که خدا زمین را به ما منتقل ساخته و ما همان خودنگهداران (پارساپیشه) هستیم
دارد که آیهي فوق یک قانون عمومی است که در مورد مؤمنان امتهاي بعدي هم جریان دارد و اهلبیت علیهم السلام از مصادیق
بارز آن هستند. ص: 210 آموزهها و پیامها: 1. آیندهي روشن و پیروزي، در انتظار پارسایان و بندگان
خداست که استقامت میکنند و از خدا یاري میجویند. 2. فرجام نیک داشتن و عاقبت به خیر شدن، بستگی به پارسایی و
خودنگهداري شما دارد. 3. اگر پیروزي و حاکمیت بر جهان را میطلبید، بندهي خدا باشید و پارسایی پیشه سازید و از خدا یاري
بجویید و استقامت کنید. *** قرآن کریم در آیهي صد و بیست و نهم سورهي اعراف به اولین شِکوههاي بنیاسرائیل و پاسخ
امیدبخش موسی علیه السلام اشاره میکند و میفرماید: 129 . قَالُوا أُوذِینَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِیَنَا وَمِنْ بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَ ی رَبُّکُمْ أَنْ
پیش از آن که به سوي ما بیایی و پس از آمدنت » : یُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ وَیَسْتَخْلِفَکُمْ فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ (قوم موسی) گفتند
امید است پروردگارتان دشمن شما را هلاك کند، و شما را در زمین جانشین آنان سازد، و » : موسی) گفت ) «! نزد ما، آزار دیدیم
نکتهها و اشارهها: 1. فرعونیان براي بنیاسرائیل مشکلات جدّي ایجاد کردند، به طوري که آنان به «. بنگرد که چگونه عمل میکنید
موسی شکایت و شِکوه کردند، اما گویا آنان انتظار داشتند که با قیام موسی علیه السلام، یک شبه همهي کارها درست شود و
فرعونیان نابود گردند و مصر بیرنج زحمت به دست آنان بیفتد، در حالی که هر انقلابی زحمت و مشکلات خاص خود را دارد
2. موسی علیه السلام شکوه و اعتراض که لازم است انقلابیون در برابر آنها استقامت ورزند. ص: 211
مردم را تحمّل کرد و به آنان امید داد، ولی یادآور شد که زمینهي پیروزي بنیاسرائیل فراهم است، اما شرایطی دارد که با تلاش
این هشدار بدین معناست که «. ببینید شما چگونه عمل میکنید » 3. در پایان این آیه هشدار داده شده که «1» . مردم تحقق مییابد
خدا نعمتها و آزادي را به شما بازمیگرداند، سپس شما را میآزماید، تا ببیند پس از پیروزي و قدرتمندي چه میکنید؛ آیا مثل
دیگران دست به ظلم و فساد میآلایید یا نه. آموزهها و پیامها: 1. انقلابیون گمان نکنند که یک شبه همه چیز حل میشود. رسیدن
به پیروزي شرایطی دارد که با تلاش عملی به دست میآید. 2. رهبران الهی اگر مورد انتقاد دوستان کم ظرفیّت قرار گرفتند، تحمّل
کنند و پیام امیدبخش بدهند. 3. مواظب کردار خود باشید که پیروزي شما به اعمالتان بستگی دارد. *** قرآن کریم در آیهي صد
و سیام سورهي اعراف به نقش مشکلات و بلاها در بیداري انسانها اشاره میکند و میفرماید: 130 . وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ
وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ و در حقیقت فرعونیان را بواسطه خشکسالی و کاهشی در محصولات گرفتار کردیم، تا شاید
آنان متذکّر گردند. ص: 212 نکتهها و اشارهها: 1. یکی از سنتها و قوانین الهی آن است که خدا
ملتهاي سرکشی را که با پیامبران مخالفت میکنند، گرفتار مشکلات و ناراحتیها میسازد تا در خود احساس نیاز کنند و فطرت
اشاره به این است که ،«. تا شاید متذکر و بیدار شوند » 2. جملهي «1» . توحیديشان بیدار گردد و متوجه نعمتبخش واقعی شوند
حقیقت توحید در فطرت و روح آدمی از آغاز وجود داشته است، اما گاهی به خاطر تربیتهاي نادرست یا فراموشی، زیر حجاب
یک بلاي عمومی بود، اما در این آیه از مشکلات «2» پنهان میشود، اما هنگام گرفتاريها مجدداً آشکار میگردد. 3. خشکسالی
فرعون سخن گفته شده است؛ زیرا از طرفی آنان از ثروتمندان و اشراف بودند و ضربهي مالی خشکسالی «3» اطرافیان و نزدیکان
بیشتر به آنان وارد شد، و از طرف دیگر، بیداري و گمراهی آنان، در سایر مردم تأثیر بیشتري داشت. آموزهها و پیامها: 1. خدا
صفحه 62 از 118
. براي تربیت انسانها، گاهی از اهرم فشار استفاده میکند. 2. برخی بلاها و مشکلات، از لطف الهی و براي بیداري انسان هاست. 3
طاغوتها و اطرافیان آنها را تحت فشار اقتصادي قرار دهید تا شاید بیدار شوند (و توبه کنند). *** ص:
213
فال نیک و بد
قرآن کریم در آیهي صد و سی و یکم سورهي اعراف به تفسیر دلخواه حوادث توسط فرعونیان و فال بد زدن آنان اشاره میکند و
میفرماید: 131 . فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَ نَۀُ قَالُوا لَنَا هذِهِ وَإِنْ تُصِ بْهُمْ سَیِّئَۀٌ یَطَّیَّرُوا بِمُوسَی وَمَنْ مَعَهُ أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللّهِ وَلکِنَّ أَکْثَرَهُمْ
و اگر بدي (و «. این فقط براي (شایستگی) ماست » : لَایَعْلَمُونَ و [لی هنگامی که نیکی (و نعمت) به آنان روي میآورد، میگفتند
بلاها) به آنان میرسید، به موسی و کسانی که با او بودند، فال بد میزدند. آگاه باشید فال (نیک و بد) شان تنها نزد خداست؛
در بین بسیاري از ملتها رواج دارد، در حالی که هیچ گونه ،«1» ولیکن بیشترشان نمیدانند. نکتهها و اشارهها: 1. فال بد و نیک
رابطهي منطقی و حقیقی بین پیروزي و شکست با اموري که فال بد و نیک به آن میزنند وجود ندارد، ولی آثار روانی این مسئله
انکارناپذیر است؛ یعنی فال بد موجب یأس و ناامیدي و سستی میشود و فال نیک غالباً مایهي امیدواري و حرکت میشود. 2. در
احادیث اسلامی، فال بد به شدّت محکوم شده، اما فال نیک ممنوع نشده است. در حدیثی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
حکایت شده: کارها را به فال نیک بگیرید (و امیدوار باشید) تا به آن برسید. و نیز در جریان صلح حدیبیّه پیامبر اسلام صلی الله علیه
ص: 214 اما در «2» . را که نمایندهي کفّار بود، نشانهي سهل و آسانی کار گرفت « سُهیل » و آله نام
مورد فال بد زدن در احادیث از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده: فال بد زدن (و آن را مؤثر در سرنوشت آدمی دانستن) یک
و در حدیث دیگري از امام صادق علیه السلام حکایت شده که فال بد اثرش به همان اندازه است که «1» . نوع شرك به خداست
آن را میپذیري؛ اگر آن را سبک بگیري، کم اثر خواهد بود و اگر آن را محکم بگیري پراثر است و اگر به آن اعتنا نکنی، هیچ
3. فال بد زدن به پیامبران یا در زندگی عادي، مخصوص فرعونیان نبوده؛ دشمنان اسلام نیز به پیامبر فال بد «2» . اثري نخواهد داشت
در جهان امروز هم این عقاید خرافی وجود دارد و برخی مردم کارهاي خوب را به خود نسبت میدهند و کارهاي بد «3» ؛ میزدند
را در اثر نیروهاي مرموز یا فال بد میدانند؛ البته این فال بد زدنها ریشه در جهل و خرافات دارد، و گرنه همهي کارها به دست
خداست. 4. بهترین راه مبارزه با عوامل فال بد، آن است که آنها را از فکر خود دور کنیم و روح توکّل و اعتماد بر خدا را در دل
راه دیگر مبارزه با آن، خرافهزدایی از جامعه و «4» . تقویت نماییم. در احادیث اسلامی نیز به این مطلب اشاره شده است
1. فال بد زدن، نشانهي ناآگاهی است، و آگاهیبخشی به مردم است. آموزهها و پیامها: ص: 215
کارها در دست قدرت خداست. 2. بديها را به رهبران الهی و خوبیها را به خودتان نسبت ندهید (چرا که همهي کارها به دست
خداست). 3. به فال بد توجه نکنید که ریشه در جهل دارد. *** قرآن کریم در آیهي صد و سی و دوم سورهي اعراف به سخنان
توهینآمیز فرعونیان نسبت به موسی علیه السلام، و لجاجت آنان اشاره کرده، میفرماید: 132 . وَقَالُوا مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِنْ آیَۀٍ لِتَسْحَرَنَا بِهَا
اگر هر گونه نشانه (معجزهآسایی) که آن را براي ما بیاوري تا ما را بدان سحر کنی، پس ما تصدیق » : فَمَا نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ و گفتند
کنندهي تو نیستیم. نکتهها و اشارهها: 1. شاید فرعونیان تعبیرات و جملات فوق را براي مسخره کردن موسی علیه السلام گفته باشند.
مینامیدند. در هر صورت این تعبیر توهینی « سحر » معرفی مینمود، ولی آنان « آیات و نشانههاي خدا » آن حضرت معجزات خود را
آشکار به مقام نبوّت موسی علیه السلام به شمار میآید و نشانهي لجاجت فرعونیان در برابر حق است. 2. از آیات قرآن استفاده
میشود که دستگاه تبلیغاتی مجهّز و پرقدرت فرعون، در همه جا بسیج شده بود که تهمت سحر را به عنوان یک شعار عمومی بر
آري؛ طاغوتیان که خود با سحر به «1» . ضد موسی علیه السلام پخش کند تا بدین وسیله جلوي نفوذ او را در قلوب مردم بگیرد
صفحه 63 از 118
مقابله با موسی آمدند، اکنون از حربهي تبلیغاتی سحر علیه موسی استفاده میکنند. ص: 216 آموزهها و
پیامها: 1. طاغوتیان، تهمتزن و لجوج هستند. 2. رهبران الهی و مبلغان دینی آمادهي تهمتها و لجاجتهاي مخالفان باشند. ***
قرآن کریم در آیهي صد و سی و سوم سورهي اعراف به کیفر لجاجتها و انواع بلاهایی که بر فرعونیان فرود آمد اشاره میکند و
میفرماید: 133 . فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آیَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَکْبَرُوا وَکَانُوا قَوْماً مُجْرِمِینَ و بر آنان
سیلاب و ملخ و کَنِه و قورباغهها و خون را فرستادیم، در حالی که نشانههایی از هم جدا بودند؛ و [لی تکّبر ورزیدند، و گروهی
در اصل به معناي موجودي است که میگردد و طواف میکند، سپس به هر حادثهاي « طُوفان » . خلافکار شدند. نکتهها و اشارهها: 1
که انسان را احاطه کند، طوفان گفته شد. در لغت عرب بیشتر به سیلها و امواج کوبنده طوفان میگویند، که خانهها را ویران و
درختان را ریشهکن میکند. 2. وقتی ملخها زیاد شوند، زراعت و درختان را میخورند و گاهی خسارتهایی جبرانناپذیر به مردم
یک نوع آفت گیاهی بود که همهي غلّات « قُمّل » میزنند. هنوز هم گاهی در برخی نقاط جهان این بلا ظاهر میشود. 3. مقصود از
.4 ص: 217 «2» . مورچه یا نوعی حشره دانستهاند «1» را فاسد میکرد؛ و برخی آن را نوعی کنه، شپش
قورباغههاي بزرگ و کوچک، در خانهها و ظروف و همه جاي زندگی ظاهر میشدند و به حدي زیاد بودند که زندگی را بر
بر فرعونیان یا آن است که خوندماغ شدن « خون » 5. مقصود از مسلّط شدن «1» . فرعونیان تنگ کرده بلاي جان آنها میشدند
برخی معتقدند که این «2» . همگانی شد، و یا این که رودخانهي عظیم نیل به رنگ خون درآمد، به طوري که قابل استفاده نبود
مسئله یک پدیدهي زیستمحیطی بود و گاهی در اثر تکثیر موجودات ریز در آب، به طور ناگهانی، بخشی از دریا یا رودخانه قرمز
6. فرعونیان در کشور مصر، که در کنار شط عظیم نیل «3» . میشد. هم اکنون نیز گاهی این اتفاق در دریاي سرخ و رود نیل میافتد
بود، قصرها و باغهاي زیبایی، در زمینهاي آباد، ساخته بودند و طبعاً زمینهاي دورافتاده و کمآب را به بنیاسرائیل داده بودند؛ از
این رو بیشترین خسارت سیلابها و امواج متوجه فرعونیان شد. البته عذابهاي دیگر نیز بیشتر متوجه آنان شده بود. تفسیر قرآن
7. این عذابها در فواصل مختلف (یک ساله یا یک ماهه) صورت میگرفت، تا در این فرصتها مهر جلد هفتم، ص: 218
فرعونیان بیندیشند و بیدار شوند، ولی آنان فقط هنگامی که بلا میآمد اظهار پشیمانی میکردند و سپس عهدشکنی مینمودند و
. آموزهها و پیامها: 1. گاهی حوادث طبیعی و حیوانات، نشانههاي خدا و مأموران عذاب الهی هستند. 2 «1» . دوباره بلا نازل میشد
خدا به لجاجتها و توهین نسبت به رهبران الهی، پاسخی کوبنده میدهد. *** قرآن کریم در آیهي صد و سی و چهارم سورهي
اعراف به بیداري و پشیمانی و درخواستهاي عاجزانهي فرعونیان اشاره میکند و میفرماید: 134 . وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا یَا
مُوسَی ادْعُ لَنَارَبَّکَ بِمَ ا عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ کَشَ فْتَ عَنَّا الْرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَکَ بَنِی إِسْرَائِیلَ و هنگامی که (عذاب)
اي موسی! از پروردگارت به عهدي که نزد تو دارد، براي ما بخواه، که اگر این (عذاب) » : اضطرابآور بر آنان واقع شد، گفتند
«. اضطرابآور را از ما برطرف سازي، قطعاً به تو ایمان میآوریم، و حتماً بنیاسرائیل (: فرزندان یعقوب) را با تو روانه میکنیم
از این رو موقتاً اظهار ص: 219 «2» ؛ نکتهها و اشارهها: 1. فرعونیان گرفتار انواع بلاها و عذابها شدند
پشیمانی کردند و از موسی علیه السلام خواستند که عذابها را برطرف سازد. آنان واقعاً نمیخواستند به موسی ایمان آورند، بلکه
و از این روست «. تو عذاب الهی را برطرف کن و ما تو را تصدیق و بنیاسرائیل را آزاد میکنیم » میخواستند با او معامله کنند که
وعدهاي است که خدا به ،« عهدي که در نزد موسی بود » استفاده میکنند. 2. مقصود از « ایمان براي تو » و « پروردگار تو » که از تعبیر
موسی علیه السلام داد که دعایش را مستجاب کند و یا عهد نبوت است، که فرعونیان موسی را به آن قسم میدادند که براي رفع
آموزهها و پیامها: 1. مستکبران در برابر بلاهاي الهی طاقت و تحمّل ندارند و در هنگام سختیها، در برابر رهبران «1» . بلاها دعا کند
الهی به التماس میافتند. 2. در هنگام مشکلات دست به دامن رهبران الهی شوید. 3. اگر میخواهید بلاهاي الهی از شما برطرف
شود ایمان آورید و مردم مستضعف را آزاد سازید. *** ص: 220 قرآن کریم در آیات صد و سی و
صفحه 64 از 118
پنجم و سی و ششم سورهي اعراف به پیمان شکنی فرعونیان و غرق شدن آنان اشاره کرده و میفرماید: 135 و 136 . فَلَمّا کَشَفْنَا
عَنْهُمُ الْرِّجْزَ إِلَی أَجَلٍ هُمْ بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ یَنْکُثُونَ* فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ بِأَنَّهُمْ کَ ذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَکَانُوا عَنْهَا غَافِلِینَ و هنگامی که
(عذاب) اضطرابآور را تا سرآمدي که آنان بدان میرسیدند، از آنان برطرف میساختیم، ناگهان آنان پیمان میشکستند. * پس،
از آنان انتقام گرفتیم، و آنان را در دریا غرق کردیم؛ چرا که آنان نشانههاي ما را دروغ انگاشتند، و از آن [ها] غافل بودند. نکتهها
تا بفهمند ،« در فلان وقت، این بلا برطرف خواهد شد » : و اشارهها: 1. موسی براي فرعونیان مدت مشخص تعیین میکرد و میگفت
و باز هم «1» که این بلاها تصادفی نبوده و کیفري الهی بوده است، ولی طاغوتیان در برابر پیامبر خدا، مکرر، پیمانشکنی میکردند
است، اما در فارسی به معناي « مجازات و کیفر » در لغت عرب به معناي « انتقام » . خدا به آنان مهلت میداد (تا بیدار شوند). 2
در برابر اعمال دیگران میآید. این معناي انتقام، که در فارسی رایج است، در مورد خدا سزاوار نیست. مقصود از انتقام « کینهتوزي »
3. فرعونیان در واقع غافل نبودند؛ زیرا «2» . الهی آن است که خدا انسانهاي فاسد و اصلاح نشدنی را کیفر میدهد و نابود میسازد
موسی علیه السلام آیات الهی را به آنان گوشزد میکرد و آنان تکذیب میکردند؛ آنان کمترین توجهی به آیات خدا تفسیر قرآن
آموزهها و «1» . مهر جلد هفتم، ص: 221 نمیکردند و غافلانه از آنها میگذشتند و از این رو گرفتار عذاب و در دریا غرق شدند
پیامها: 1. سرانجام انسانهاي تکذیبگر و پیمانشکن، عذابآلود است. 2. با خدا پیمان شکنی نکنید که دچار عذاب الهی
میشوید. 3. آیات و نشانههاي الهی را دروغ نشمارید و از آنها غافل نشوید که در عذاب الهی غرق میشوید. *** قرآن کریم در
آیهي صد و سی و هفتم سورهي اعراف به پیروزي بنیاسرائیل و سقوط تمدن ظاهري فرعونیان اشاره کرده، میفرماید: 137 . وَأَوْرَثْنَا
الْقَوْمَ الَّذِینَ کَانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنَی عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ بِمَا صَبَرُوا وَدَمَّرْنَا
مَاکَانَ یَصْ نَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا کَانُوا یَعْرِشُونَ و به گروهی که همواره تضعیف میشدند، خاوران زمین (فلسطین) و باخترانش را، که
آن را پربرکت کرده بودیم، به ارث دادیم؛ و به خاطر شکیباییشان، سخن نیک پروردگارت (در مورد وعده) به بنی اسرائیل (:
فرزندان یعقوب، تحقق) تمام یافت؛ و آنچه (از کاخها،) فرعون و قومش پیوسته با زیرکی میساختند، و آنچه را (از باغهاي
داربستدار) همواره برافراشته بودند، درهم کوبیدیم. ص: 222 نکتهها و اشارهها: 1. فرعونیان همواره
«1» . بنیاسرائیل را تضعیف میکردند و در ناتوانی فکري، اخلاقی و اقتصادي قرار میدادند و آنان را استعمار و استثمار میکردند
آري؛ پیروان پیامبران مستضعفان بودند و آناناند که میتوانند با صبر خود پیروزي نهایی را به دست آورند. 2. بنی اسرائیل بعد از
فرعونیان مالک و حاکم سرزمین آنان شدند. قرآن در این آیه اشاره میکند که سرزمینهاي پهناور و پربرکتی که به بنیاسرائیل
اشاره « مشارق و مغارب زمین » موهبت و بخشش الهی بود که کارهایشان در برابر آن اندك بود. 3. تعبیر ،«2» دادیم، هم چون ارث
به سرزمینهاي پهناوري است که در اختیار فرعونیان بود و به بنیاسرائیل رسید. سرزمین مصر و شامات و فلسطین به قدري وسیع
بود که اختلاف افق داشت؛ یعنی مشرقها و مغربهاي متعدد داشت. و این به خاطر کروي بودن زمین است که سرزمینهاي
برخی گفتهاند که قرآن در این آیه به کروي بودن زمین اشاره «3» . کوچک یک افق دارند اما سرزمینهاي بزرگ چند افق دارند
و نیز باغ «4» دارد. 4. فرعونیان از تمدن ظاهري برخوردار بودند و ساختمانها و کاخهایی با معماري جالب و چشمگیر ساخته بودند
5. برخی مفسران احتمال «1» . هایی که درختان آن ص: 223 داربست شده و منظرههاي زیبایی داشت
دادهاند که نابودي کاخها و باغهاي فرعونیان با زلزلهها و سیلهاي جدیدي بوده است؛ چرا که گروهی از فرعونیان در دریا غرق
شده و گروه دیگري باقی مانده بودند و با توجه به قدرت اقتصادي و نظامی آنان، ممکن بود که بار دیگر بر بنیاسرائیل حملهور
را در مورد پیروزي مستضعفان بنیاسرائیل تحقق «3» 6. خدا وعدهاش «2» . شوند؛ از این رو خداوند به کلی آنان را نابود کرد
بخشید، اما این یک سنت و قانون الهی است و مخصوص بنیاسرائیل نیست؛ هر ملت باایمانی که صبر داشته باشد و به برنامههاي
پیامبران عمل کند، پیروز خواهد شد. 7. با برکت بودن سرزمین فلسطین و شام که در آیهي فوق بدان اشاره شده، یا به خاطر
صفحه 65 از 118
سرسبزي آن است و یا به خاطر آن که زادگاه و مکان پیامبران الهی بوده است. آموزهها و پیامها: 1. سرانجام مستضعفان، پیروزي و
فرجام مستکبران، نابودي است. 2. خدا زمین را به مستضعفان پراستقامت میبخشد. 3. مستکبران به صنعت و تمدن ظاهري خویش
4. ملتهاي مستضعف اگر پیروزي میخواهند شکیبا دل خوش نکنند که نابود شدنی است. ص: 224
باشند. *** قرآن کریم در آیهي صد و سی و هشتم سورهي اعراف به نجات بنیاسرائیل و نقش محیط در انحراف آنان و نقش
جهل در بتپرستی اشاره میکند و میفرماید: 138 . وَجَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَی قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلَی أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا یَامُوسَی
اجْعَلْ لَنَا إِلهاً کَمَ ا لَهُمْ آلِهَۀٌ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ و بنی اسرائیل (: فرزندان یعقوب) را از دریا عبور دادیم؛ و (در راه خود) به
تو هم) براي ما ) » : گروهی رسیدند که مجاور بتهایشان (در حال پرستش) بودند. (در این هنگام بنیاسرائیل) به موسی گفتند
در واقع شما گروهی هستید که نادانی میکنید! نکتهها » : موسی) گفت ) «. معبودي قرار ده، همان گونه که براي آنان معبودانی است
و اشارهها: 1. قرآن، ماجراي درخواست بتپرستی و بتسازي بنیاسرائیل را در سورهي اعراف، آیات 138 و 148 و سورهي طه،
97 بیان کرده است. آري؛ موسی علیه السلام پس از درگیري برونگروهی با فرعونیان، گرفتار درگیريهاي - آیات 86
درونگروهی با جاهلان بنیاسرائیل شد که به مراتب سختتر بود. 2. سرچشمهي بتپرستی، جهل و نادانی گسترده و عمیق بشر
جهل نسبت به خدا که هیچ شبیهی ندارد و جهل نسبت به علل اصلی حوادث جهان، که آنها را به علل خیالی مثل بت «1» ؛ است
نسبت میدهند و جهل نسبت به جهان ماوراي طبیعت، به طوري که جز مسائل حسّی را نبینند و باور نکنند. تفسیر قرآن مهر جلد
این جمله نشان میدهد که آنان میپنداشتند چیزي که هرگز ،«. معبودي براي ما قرار بده » : 3. بنیاسرائیل گفتند هفتم، ص: 225
نامیده شدن، ممکن است سرچشمهي آثار شود و انسان را به خدا نزدیک کند! « بت و معبود » منشأ اثر نبوده و سود و زیان نداشته، با
و این نهایت جهل آنان را نشان میدهد. 4. بنیاسرائیل تحت تأثیر گروهی بتپرست درخواست بتسازي کردند. این نشان میدهد
که محیط در تربیت انسان بسیار مؤثر است و به او الگو میدهد و او را به طرف خداپرستی یا بتپرستی سوق میدهد؛ محیط در
موارد زیادي منشأ مفاسد و بدبختیها، یا سرچشمهي صلاح و پاکی است؛ از این رو محیط و اصلاح آن در اسلام فوقالعاده مورد
توجه قرار گرفته است. 5. این آیه ناسپاسی بنیاسرائیل را به خوبی نشان میدهد. آنان تازه از دریا نجات یافته، و آن همه معجزه از
موسی علیه السلام دیده بودند، ولی بلافاصله تقاضاي بتسازي از آن حضرت کردند. آموزهها و پیامها: 1. محیط فاسد، سبب
انحراف مردم جاهل و تقلید ناآگاهانه و الگوگیري آنان میشود. 2. بت پرستی ریشه در جهل و ناآگاهی دارد. 3. درخواستهاي
جاهلانه نکنید. *** قرآن کریم در آیهي صد و سی و نهم سورهي اعراف به بیهودگی و باطل گرایی بتپرستی اشاره میکند و
میفرماید: 139 . إِنَّ هؤُلَاءِ مُتَبَّرٌ مَاهُمْ فِیهِ وَبَاطِلٌ مَاکَانُوا یَعْمَلُونَ (موسی گفت:) در حقیقت، آنچه آنان در آناند، نابود است؛ و آنچه
ص: 226 نکتهها و اشارهها: 1. عمل بتپرستان بینتیجه و بیهوده و «! همواره انجام میدادند، باطل است
باطل است و سرانجام آنان هلاکت و نابودي است. 2. برخی مفسران احتمال دادهاند که این آیه بشارت موسی علیه السلام به مردم
آموزهها و پیامها: 1. اعمال بتپرستان بیهوده «1» .« با آمدن ما به این منطقه، شرك و انحراف نابود خواهد شد » : است که میگوید
و باطل، و فرجام شرك و بتپرستی، نابودي است. 2. درخواست چیزهاي بیهوده و باطل (همچون بتپرستی) نکنید. *** قرآن
کریم در آیات صد و چهلم و صد و چهل و یکم سورهي اعراف نعمتهاي الهی، هم چون پیروزي و برتري نجات و آزادي، را به
بنیاسرائیل یادآوري میکند و میفرماید: 140 و 141 . قَالَ أَغَیْرَ اللّهِ أَبْغِیکُمْ إِلهاً وَهُوَ فَضَّلَکُمْ عَلَی الْعَالَمِینَ* وَإِذْ أَنْجَیْنَاکُمْ مِنْ آلِ
آیا غیر از خدا، » : فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ وَفِی ذلِکُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ (موسی) گفت
و (یاد کن) آن گاه که شما را از [چنگ *«. معبودي براي شما بجویم؟! و حال آن که او شما را بر جهانیان (روزگارتان) برتري داد
فرعونیان نجات بخشیدیم، در حالی که شما را (با شکنجه و) عذاب بدي میآزردند، پسران شما را میکشتند، و زنانتان را زنده نگه
. میداشتند؛ و در این [ها] آزمایش بزرگی از [جانب ص: 227 پروردگارتان بود. نکتهها و اشارهها: 1
صفحه 66 از 118
موسی علیه السلام با یادآوري نعمتهاي الهی به بنیاسرائیل، حسّ شکرگزاري آنان را تحریک کرد تا درخواست بتپرستی نکنند
و به خداپرستی روي آورند. 2. ممکن است این آیه اشاره به آن باشد که اگر انگیزهي پرستش بتها، تأثیرشان در سرنوشت
شماست، بدانید که بتها اثري ندارند، ولی خداي توانا شما را بر مردم عصرتان برتري داده و نعمتهاي متعدد به شما ارزانی کرده
3. مقصود از برتري بنیاسرائیل بر جهانیان، همان پیروزي و برتري «1» . است، پس خدا یگانه منشأ تأثیر و شایستهي پرستش است
آنان بر اقوام عصر خویش است، و گر نه آنان از مردمان اعصار قبل و بعد، برتر نبودند و رفتار و سخنانشان با موسی علیه السلام
شاهد این مدعاست. 4. در این آیه و نیز آیهي 49 سورهي بقره و 127 سورهي اعراف به مجازاتهایی اشاره شده که فرعونیان نسبت
و پسران آنها را میکشند و زنانشان را براي «3» آنان همواره بنی اسرائیل را شکنجه میدادند «2» . به بنیاسرائیل روا میداشتند
بهرهکشی زنده میگذاشتند. 5. نجات و آزادي از چنگال فرعونیان یکی از نعمتهاي الهی نسبت به بنیاسرائیل بود، که شایستهي
. سپاسگزاري است؛ و سپاس آن پرستش خدا و دوري از شرك است. ص: 228 آموزهها و پیامها: 1
. سپاس نعمتهاي الهی، دوري از شرك است. 2. نعمتهاي الهی را بشناسید و سپاسگزار خدا باشید و به دنبال شرك نروید. 3
رهبران جامعه، نعمتهاي الهی را به مردم یادآوري کنند تا مردم گرفتار غفلت و شرك نشوند. 4. ناگواريها، وسیلهي آزمایش
شماست (پس تلاش کنید در آزمایشهاي الهی موفق شوید). 5. آزادي و نجات از دست ستمگران، هدیهاي الهی است (قدر آن را
بدانید و سپاسگزار خدا باشید). *** قرآن کریم در آیهي صد و چهل و دوم سورهي اعراف به وعدگاه خدا با موسی علیه السلام
و نشاندن هارون به جاي او براي اصلاح گري اشاره میکند و میفرماید: 142 . وَوَاعَدْنَا مُوسَی ثَلَاثِینَ لَیْلَۀً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ
رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَۀً وَقَالَ مُوسَی لْأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَاتَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ و با موسی، سی شب وعده گذاشتیم؛ و
آن را با ده شب (دیگر) تکمیل نمودیم؛ پس میعادگاه پروردگارش (با او)، چهل شبِ تمام شد. و (در هنگام رفتن،) موسی به
تفسیر قرآن «. جانشین من در میان قومم باش؛ و (امورشان را) اصلاح کن؛ و راه فسادگران را پیروي مکن » : برادرش هارون گفت
سپس ده روز به آن اضافه «1» ، وعدهي الهی سی روز بود » : مهر جلد هفتم، ص: 229 نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه میفرماید
اما در آیهي 51 سورهي بقره، وعدهي الهی، چهل روز بیان شده است. در حدیثی از امام باقر علیه السلام حکایت شده: ،«. شد
هنگامی که موسی علیه السلام به وعدگاه الهی رفت، با قوم خویش قرار گذاشت که غیبت او سی روز بیشتر طول نکشد، اما
هنگامی که خدا ده روز بر آن افزود، بنیاسرائیل گفتند: موسی علیه السلام تخلف کرده است و به دنبال آن، دست به کارهایی
و برخی از مفسران نیز احتمال دادهاند که اضافه شدن این ده روز، براي امتحان بنیاسرائیل و جدا «2» . (مثل گوسالهپرستی) زدند
2. از احادیث استفاده میشود که چهل روزي که موسی علیه السلام به وعدگاه الهی رفت، در «3» . شدن صفوف منافقان آنها بود
ماه ذیقعده و ده روز اول ذیحجّه بود و اگر در قرآن به جاي چهل روز، تعبیر چهل شب شده است، ظاهراً به خاطر آن است که
3. شب براي مناجات و سخن با خدا منزلت «4» . مناجات و گفت و گوي موسی با پروردگارش بیشتر در شبها انجام میشد
سحر گه رهروي در سرزمینی همی گفت این «5» . خاصی دارد و عدد چهل هم در سیر و سلوك به سوي خدا داراي اسراري است
معمّا با قرینی که اي صوفی شراب آن گه شود صاف که در شیشه برآرد اربعینی (حافظ) 4. با توجه به این که هارون، خود، پیامبر
بود، پس نشستن او به جاي موسی، به معناي نصب او به خلافت و امامت بود؛ چون امامت و رهبري، مقامی غیر از نبوت است که
در اصلاح امت بکوش و از » : خدا به همهي پیامبران نداده است. 5. با این که هارون پیامبر و معصوم بود، باز موسی به هارون گفت
این جملات تأکیدي بود که هارون را به اهمیت موقعیّت خود واقف میساخت و شاید هم تذکري به ،«. فسادکنندگان پیروي نکن
بنیاسرائیل بود که در برابر اندرزها و راه بردهاي خردمندانهي هارون تسلیم باشند. 6. در احادیث متعددي از دانشمندان اهل سنت و
شیعه از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله حکایت شده که به امام علی علیه السلام فرمودند: تو نسبت به من همچون هارون نسبت به
موسی هستی، جز آن که بعد از من پیامبري وجود ندارد. این حدیث حداقل هفت بار، در هفت موضع از پیامبر صلی الله علیه و آله
صفحه 67 از 118
حکایت شده است: در روز برادري اول در مکه، روز برادري دوم در مدینه، در دیدار ام سلیم، در هنگام تعیین سرپرست فرزند
حمزه، خطاب به یاران با حضور عمر، در هنگام بستن درهاي خانهها به مسجد پیامبر و در جریان جنگ تبوك که علی علیه السلام
ص: 231 حدیث منزلت تمام مقامهایی را که براي «1» . را به جانشینی خود در مدینه منصوب کرد
هارون نسبت به موسی علیهما السلام ثابت شده براي امام علی علیه السلام نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله ثابت میکند، چون
عمومیت دارد؛ و تنها نبوت را استثنا کرده است. چون هارون در زمان حیات موسی علیه السلام از دنیا رفت، اما علی علیه السلام بعد
از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله زنده بود و پیامبر اسلام آخرین پیامبر الهی بود. اما همان طور که هارون در زمان حضور موسی
علیه السلام و تحت نظر او، معاون وي و در غیاب او جانشین و امام و رهبر بود، امام علی علیه السلام نیز در حضور پیامبر و زیر نظر
ایشان معاونِ رهبر اسلام بود و بعد از ایشان رهبر مستقل مسلمانان شد. آموزهها و پیامها: 1. جامعه بدون رهبر الهی نماند. 2. رهبران
الهی در هنگام سفر جانشین تعیین کنند. 3. پیامبران حقّ تعیین و نصب رهبر و جانشین را دارند و این رهبري بر اساس نصب الهی
است. 4. قلمرو اختیارات و وظایف جانشین خود را مشخص سازید. 5. وظیفهي رهبر، اصلاح امت و مقاومت در برابر فسادگران
است. 6. به اسرار عدد چهل در عبادات توجه کنید. *** ص: 232
عدد